یادمه قبلا فیلم zar  رو همینطوری دیده بودم تا از ترسش کم بشه ( اینجا تو بلاگ اسکای )

 

--------

درباره فیلم :

فقط میدونم یه فیلم هندی ترسناکه و قبلا خیلی دوست داشتم دانلودش کنم و ببینم ولی تا الان نشده بود

الان که شما دارید این پست من رو میخونید ( شنبه 19/7/99 ساعت نقریبی 13:08 دقیقه دارم یه فیلم ترسناک هندی میبینم و همزمان اگه سکانسی ترسناک بود ، زمان و اتفاقش رو مثل همون پستی که قبلا تو بلاگ اسکای گذاشته بودم میذارم و مینویسم

 

 

من الان انلاینم حدود 2 ساعت و این پست چندین بار ویرایش میشه تا کامل بشه چون با فیلم دارم میرم جلو

زمان و توضیحاتش در ادامه مطلبه

 

 


 

ادامه مطلب

 

06:00 فعلا که یه گربه پریده جلو اینا ترسیدن ، 3 تا ادم گنده اومدن تو یه جایی که شبیه قصر هست و فیلم بگیرن و بذارن فضای مجازی تا ویدیوهاشون بازدید بخوره و اینا

 

07:24 دارن شیروخط میندازن که بمونن یا برن ولی سکه از چرخش نایستاد و هی دور خودش چرخید و چخید

 

08:05 2 تا پسرا بیهوش شدن

08:20 دختره هم بیهوش شد / گمونم سکه شیر اومد ، یه عروسک نشون میده انگار لالایی میخونه

08-09 پلیس اومده و داره بررسی میکنه میگه 31 جسد اینجا پیدا شده

10.29 جسداشو 34 تا ، این 3 نفر هم اضافه شدن بهش / البته اول فیلم اونایی که تو اتوبوس بودن به اینا هشدار داده بودن که وارد قصر نشن چون سایه مرگ داره و همچنین میگه قتل سریالی هست که پلیس نمیتونه دلیلش رو پیدا کنه.

10:49 دولت اونجا رو از ترس مردم توقیف کرد

 

12:30 یه کانال تلوزوینی میخواد یه مسابقه بذاره که  یه سری ادم 3 یا 7 روز در اون قصر با روح باشن و جایزه بگیرن اینطوری بازدید کانال تلزوینیشون بره بالا - غلط تایپیم رو ببخشید

12:52 انجام تبلیغات برای اینکار / و مصاحبه با داوطلبین و گزینش اونها - دیگه بقیه شو کلی بگم تا جای حساسش 

 

20:35 شرط برنامه ، گفته شد که تا 7 روز باید بمونن ولی اگه کسی خواست اون خونه رو ترک کنه باید قبل از روز سوم اینکارو بکنه و اگه کسی فوت کرد مسئولیتش با شبکه (اون کانال ) نیست

نمیتونن وسیله ارزشمند ببرن و توی اتاقهای قصر دوربین مدار بسته گذاشتن / 3 جا هست که درش دوربینی نیست 1.حیاط پشتی 2.توی چاه مخروبه 3.اتاق پادشاه که پر رمز و راه و سر یه گوزن اونجا اویزونه / ورود به این 3 مکان براشون ممنوعه یعنی نرن اونجا 

 

23:17 ورود 7 نفر برگزیده به اون مکان معروف به قصر

23:40 سرایدار اون قصر اومد جلو این 7 نفر

25:21 دو تا پسره قبل از ورود به قصر متوجه میشن که یه چیزی رو بالکن هست و وجود چیزی رو حس میکنن 

25:32 هنگام ورود وقتی درو باز میکنن کلی خفاش میاد بیرون ، تابلوئه کامپیوتری هست

25:47 شروع میکنن به تمیز  کردن قصر / البته الان روزه و بزن و بکوب هم به راه

28:30 تهیه کننده ها از تو خونشون دارن اینا رو از طریق دوربین های مدار بسته میبنن و میخندن

28:43 خب شب شد ...

 

30:33 یه شرط بندی / میخوان ببینن کی میتونه سر بوفالو رو بدون ترس 30 ثانیه بـ.ـبوسه و باربی انتخاب شد ، زمون تموم شد مشکلی پیش نیومد

32:56 روی لب باربی یه تبخال بزرگ شد ترکوندش روی کل صورتش تبخال بزرگ سفید زد / البته خواب دید 

33:33 یکی داشت بیرون قصر راه میرفت به خانم گمونم بود!

35:00 خب  وارد روز دوم شد

 

37:58 دختره روفت سر سینک ، مشکل اینکه اب نمیره رو درست کنه یه چیز سیاه هشت پا مانند اومد بیرون دختره جیغ کشید رفت عقب

42:00 یه روح داره تو خونه راه میره و یکی از دخترا ترسیده و داره به عروسک نگاه میکنه و صدای لالایی میاد

43:20 دختره جیغ کشید بره بیرون ولی برق خاموش شد و در اتاقشم بسته شد و کبریت روشن کرد و البته به خیر گذشت

54:00 شخصیت آشوین ، یکی از اون 7 نفر برادری داشت که پزشک بود و کمپ اهدای عضو رو راه انداخت و متاسفانه بعدا جسدش توی چاه اون قصر پیدا شد ، مادرش در طول 6 ماه 3 بار سکته کرد و حالا اشوین بخاطر هزینه عمل مادرش و مرگ برادرش اینجاست

55:07 شروع روز سوم

55:30 با شروع اهنگ تولدت مبارک باربی شروع میشه و باربی که خوابه انگار جنازه یه زن میفته روش البته تا نزدیکی هاش میاد و اینم جیغ میزنه و بقیه میان

57:00 برای پیدا کردن روح شروع به گشتن در قصر میکنن

58:00 پسره پشت در اتاق پادشاه بود و انگار یکی از داخل به در لگد میزد و به در داشت فشار می اورد که باز بشه 

61 : پسره و دختره توی اتاقن و یه کمددم اونجاست و یکی داره از داخلش در میزنه

65 رفتن توی یه اتاقی که عکس یه خانمست و زیر تابلوش هم یه صندوقچه ، بازش کرد و انگار یه کتاب داخلشه

67 داستان کتاب اینه که یارو شاه بوده بعد از چند سال دختر دار شده ، بعد دختره بزرگ شد و به سن ازدواج رسید یکی رو میخواست باباش باهاش مخالفت کرد و زورکی میخواست به یکی دیگه شوهرش بده . دختره هم خودشو دار زد. اگه کسی 3 بار اسم دختره رو بیاره اون میاد و اگه دختره از اون پسره خوشش اومد که باهاش ازدواج میکنه و گرنه که خونش پای خودش

 

68 یکی از پسرا جرئت کرد بره پای تابلو و از دختره ی داخل تابلو درخواست ازدواج کنه البته باید 3 بار بگه ولی همون دفعه اول صندلی پشت سرشون به حرکت در اومد

69:46 یه سفید پوش نقاب وحشتناک زده اومده بیرون داره جیغ میکشه و ظاهرا نقاشی دختره هم داره ترک میخوره

72:00 شیوودو میره پش قاب عکسه و درخواست ازدواج میده و بومالی جواب میده و میاد روی صندلی که باهاش ازدواج کنه

76 پسره دومیه رفت رو مخ بومالی اونم حسابی ترسوندش

78.40 یه شبح جن پشت پسره میاد

 

*** الان دلم میخواد بزنم اخر فیلما *** خوب

 

79.40 روز چهارم 

80 پسره که گردنش طلسم بود گمونم یه بلایی سرش اومد و طلسم و لباس و پارچه اش از درخت اویزونه

81 یکی از دخترا میخواد قصرو ترک کنه ولی اون پسره که دکتره میگه من یه وسیله دارم که ثابت میکنه این خونه روح داره یا نه

83.25 دستگاه پسر دکتره میگه اینجا روح داره ولی اون یکی پسره که داداشش دکتر بود مرد میگه اینجا روح نداره!!!

85 پسره رو تخت خوابیده و پتوش کشیده میشه و یه دست دیگه هم از بغل تختش میاد بالا و اونم فرار میکنه

88 پسره عکس بومالی رو از اون کتابه کنده حالا چون داره اذیت میشه عکسه چسبونده روی شیشه دستشویی 3 بار میگه بومالی من باهاش ازدواج نمیکنم

93 پسره اشوین رفت به منطقه ممنوعه اول یه تیر سمتش پرت شد بعدش عین این فیلم چینی خالی بند ها 2 تا موجود افتادن دنبالش و اشوین هم با یکی از اون دختراست

94 اون دوتا موجود پسره اشوین رو انداختن داخل اون چاه و دختر ظاهرا اکی بود

 

95 روز پنجم

97 میرن سر چاه که دیشب اشوین افتاده بود دنبالش اما سرش بسته است

98 در حالی که اون یکی پسره داشته به چاه ضربه میزده اشوین از ناکجا اباد میاد وسط

100 ورود یک شخصیت جدید به نام باب جی

102 پسره خیلی ادعاش میشد گفتن اتاق پادشاه مال تو شب بخواب توش و قضیه مالی رو هم بهش گفتن

103 پسره 3 بار درخواست ازدواج با بومالی رو کرد / منظورم باب جی هست

105 فک کنم بابای دختره با دختره اومدش منظورم پدر بومالی و اون باباش که شاهه

106 باب جی در رفت

 

106.26 روز ششم

109 اشوین گفت وقته داشته داخل چاه می افتاده دستش میخوره به یه ریشه و توی چاه یه در میبینه واردش میشه که یه تونل بوده ، توی تونل یه در هم بوده ولی نتونسته درو باز کنه ، قرار شد شب بره درو بازکنه تا این معما حل بشه

110 رفت توی اون اتاق ، انگار یه جوری مربوط میشه به قاچاق اعضا و اینا یعنی فک کنم یه سری ها رو شناسایی میکردن و می اوردنشون اونجا و اعضای داخلیشونو میبریدن و بر می داشتن و اشوین یه گوشی هم پیدا کرد گمونم گوشی داداشش

115 گوشی داداششو که اپل هست شارژ میکنه و 2 تا فیلم داخلشه ، یکیش داداشش میگه که ببین داداشتم اون فایل لیست اهدا کنندگانم گم شد بعدشم هم چند نفر دیگه و جنازه همه ی اونها توی قصر پیدا میشه و این مشکوکه / توی فیلم دوم گوشی رو میذاره توی یه قفسه ای و میره سمت کسی که انگار داشته جراحی میکرده ، دکتر ناندان بوده 

 

116 دکتر ناندو با یه نفر دیگه دستشون تو یه کاسه است یه دختر ، اشوین داشت فیلم گوشی رو با اون دختره میدید که یکی از پشت با میله زد تو سرش

 

118  روز هفتم

120 ناندو کیه؟ همون پسره که دکتر بود توی 7 نفر و یه دستگاه داشت که گفت اگه روح داشت میتونه نشون بده ، دست اشوینن رو بسته و اون دختره رو هم خوابونده روی تخت تا قلبشو دربیاره

 

-----------------

خب انتظار همچین پایانی رو نداشتم 

 

ماجرا اینطوریه که اشوین داداش دکتره بعد از اینکه جسد برادرش توی چاه پیدا میشه به قضیه مشکوک میشه ، بعدا خودش میره توی قصر و تو محوطه اش یه عینک پیدا میکنه که دوربین جاسوسی و یه رم داشته ، کارت حافظه رو باز میکنه و فیلمشو چک میکنه از طرفی هم با سرایدار حرف میزنه و میگه اینجا روح و اینا نداره و قضیه روح نیست

 

با اجازه پلیس تصمیم میگیره که یه بازی راه بندازه و از طریق نشونه هایی که داشته می دونسته که یکی از اونهایی که پشت این ماجرا هستن میان تو بازی ، اون قاتل یعنی ناندو روی مچش یه خالکوبی ببر داشت و از طرفی هم گفته بود که دوست اون 3 نفری هست که مردن ، این پشت ماجرا تایید کرد و به تایید مصاحبه هم رسید

 

تمام ماجرای روح و کتاب و تابلو و اینا کار اشوین بود تا همه چیز عادی به نظر برسه ، البته ناندو یعنی اون دکتره یه همکار زن هم داشت که بهش یه امپول زد تو زد و خورد ولی خب خودشو و اون دختره رو نجات داد

 

ناندو با حرف اون داداش اشوین که دکتر بود موافق بود ولی از مسیر اخلاق خارج شد و گفت چرا باید منتظر باشیم تا زنده ها بمیرن بعد اعضاشونو استفاده کنیم

 

در کل فیلم جالبیه و تمام روح و اینا کار اشوین هست