قبلا چون دائیم یه مسافرت هوایی داشت ، برگشتش رفته بودیم استقبالش تو فرودگاه امام و خلاصه فرودگاه نرفته نبودم!!! بگذریم که عاشق هواپیما بودم و تو نمایشگاه هوایی روبروی پارک ارم تهران ، داخل هواپیماهای مختلفش به گشت و گذار پرداختم و پیشنهاد میکنم اگه علاقه مند هستید یه سر به اونجا بزنید.
اوایل رانندگیم و تا همین اواخر خیلی حال و حوصله شلوغی و داخل شهر رو نداشتم و معمولا سریعترین راه ها رو انتخاب میکردم که خارج از ترافیک و شلوغی باشه اما وقتی رفتم تو اسنپ میبایست دقیقا توی شهر میبودم و مسافر سوار میکردم. اون روزای اول ، یه مسافر بهم خورد برای فرودگاه مهرآّباد ، همیشه دوست داشتم یه بار برم مهرآباد اما اینکه دقیقا فرودگاه کجای تهران میشه رو نمی دونستم.
تو اپ راننده اسنپ ، اول که شما مشخص میکنی درخواست مقصد مسافرهای داخل طرح الودگی و ترافیک برات بیاد یا نه ، بعدم تو مسیریاب نشان ، قسمت مسیریابیش مشخص میکنید که از مسیرهایی بری که تو طرح ترافیک و الودگی نباشه . حالا با این شرایط یه درخواست فرودگاه مهراباد برام اومده و تقریبا مطمئن بودم خارج از منطقه طرح ها هست . خلاصه رفتم و مسافر رو سوار کردم و زمانی که مسافر سوار میشه قشنگ مشخصه که این چجور آدمیه ، میخواد حرف بزنه یا عقب کز کنه و بیرون رو نگاه کنه.
اومد جلو نشست و گفت من ساعت 7 پرواز دارم و الان ساعت 5 هست و یه جور برو که برسم گفتم اکی ، این مسیریاب میگه که حدود 70 دقیقه دیگه میرسیم فرودگاه ، گفتش که راننده اسنپ قبلیه اینو یه مسیر برده که هم به پرواز دیر رسیده ، درواقع اصلا نرسیده و فرداش رفته و هم جریمه شده! گفتم یا خدا.اینم عجله داره حالا حداقل زود برسیم و این مسیریاب هم امیدوارم مسیری رو نشون داده باشه که در سریعترین زمان برسیم.
اعتراف میکنم که تا چند وقت قبل ، اسامی اتوبانها و ازادراه ها اصلا برام مهم نبود و مثلا اگه کسی میپرسید الان کدوم اتوبان هستیم میگفتم نمی دونم تا اینکه بعد از ماجرای اسنپ مهم شد. انداختم بابایی و در طول مسیر اون مسافر ضمن اینکه از کارش میگفت و اینکه چند وقت یکبار میره جنوب ، حواسش به مسیر و مسیرنمایشی گوشی هم بود و بعد ازمدرس شمال و چمران گفتش که این مسیرخوبه ، اگه مثلا از همت میرفتیم می موندیم تو ترافیک و این مسیری که داریم میریم خوبیش اینه که فقط یک ربع تو ترافیک هستیم و بعدش مسیر خلوت میشه و اینا ، خلاصه رسیده بودیم به نزدیکی های ورودی یادگار امام که بین ما یه صحبتی شد و من یه سوال از ماشین پرسیدم و گفت فلان قطعه ماشین که بین فلانجا و فلانجای ماشین هست چیه ؟ گفتم نمی دونم ، اونم گفت یادم نمی یاد و زنگ زد به پسرش که این اسمش چی بود!!!
یعنی دیگه چقدر پیگیر!!! میگفت من از مکانیکی ماشین شروع کردم و الان مکانیک ماشین های صنعتی هستم و چقدر راهنمایی و اینا درباره ماشین که بماند ، خلاصه در حین حرف زدن بهم گفت برو سمت یادگار امام و من گفتم چشم و تو اون ترافیک یهو دیدم یکی از پشت بهم زد!!! دو تایی پیاده شدیم و دیدم راننده پشت سری هی داره فحش میده که فلان و اینا و من داشتم عمق فاجعه رو نگاه میکردم که اون اقای مسافر سریع پرید جلو که ماشینت چیزی نشد و اون یکی که بهم زد گفت سمندی پیچید جلوش و اون زد به من و مسافر گفت فاصله ات رو رعایت میکردی و خلاصه ماجرا ختم یه خیر شد و ماشین چیزی نشد. بهش گفتم شما از کجا اینو میگید؟؟
گفتش که من خودم قبلا پراید داشتم و سپرش خوبه ، از طرفی اگه خدای نگرده ماشین اسیب ببینه ، قسمت انتهای سپر به سمت در فشار میاره و قشنگ شکم میکنه که برای شما اینطوری نشد! گفتم دمت گرم واقعا . قسمت بود با هم هم مسیر بشیم . وارد یادگار امام که شدیم دیگه خلوت و رسوندمش تا دم ترمینال و بهم گفت خالی برنگردی ها! همینجاها وایسا برات مسافر میاد. خلاصه هر چی انرژی مثبت بود در اون سفر به سمتم اومد گفتم خداروشکر ، چه آدم باحال و دنیا دیده و چشم و دل سیری واقعا .
بعدش که اونو پیاده کردم یه جا وایسادم که دوباره درخواست بیاد و یه مسافر دیگه بزنم و برم که یه آقایی سوار شد که مکالمه ما در طول سفر فقط حرف ما این بود فلانجا میری؟ بله و بریم و یه جا هم که بخاطر مقصد یه ورودی رو رد کردم و ازش کمک خواستم که اینجا دقیقا چجوریه ؟؟ سمت محل شماست گفتش که من همینجا پیاده میشم و میرم. گفتم هر جور میل شماست . پیاده اش کردم و اونم رفت سمت زندگی خودش
بله ، در 2 سفر پشت سر هم ، به فرودگاه یکی رفت و یکی برگشت ، 2 مدل آدم مختلف دیدم و چقدر آدمها با هم فرق میکنن . اخلاقها و رفتارشون . راننده اسنپ هم یکی مثل بقیه مردمه .
+اهان اینو هم اضافه کنم که اون اقای دوم ، رفت عقب نشست و 99 درصد مسافرهای خانم هم عقب میشینن به جز یک مورد که مستقیم اومد جلو نشست. به نظرم در تمام اینها نکات روانشناسی گنجونده شده!