ادامه مطلب

-------------------------

پاییز ۱۳۹۷، دوره ۱۲، شماره ۳
فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی Arc
بحث و نتیجه گیری هدف پژوهش حاضر
، فراتحلیل عوامل مؤثر بر عدم تحمل بلاتکلیفی در جامعه ی ایرانی بود تا بدین وسیله ضمن ترکیب یافته های گوناگون پژوهش های موجود، احتمال نتیجه گیری منسجم تر و شناسایی دقیق تر عوامل مؤثر بر عدم تحمل بلاتکلیفی فراهم شود. نتایج فراتحلیل حاضر، نشان داد که متغیرهای باورهای فراشناختی، استرس، ناتوانی برای انجام عمل و افکار تکرارشوندهی منفی در افزایش عدم تحمل بلاتکلیفی نقش دارند و این اندازه های اثر طبق جدول تفسیر کوهن، بالاتر از متوسط هستند. اندازه ی اثر بازداری رفتاری و فعال سازی رفتاری از لحاظ آماری معنادار نشد
؛ باورهای فرا شناختی بالاترین اندازه ی اثر و پس از آن بالاترین اندازه های اثر به ترتیب مربوط بودند به استرس، ناتوانی برای انجام عمل و افکار تکرار شونده ی منفی
نظریه های حیطهی عدم تحمل بلاتکلیفی، این سازه را در شکل گیری اختلالات اضطرابی و خلقی دخیل میدانند. (۳۶) بنا به شواهد پژوهشی میدانیم که ۱) هسته ی مرکزی اختلالات اضطرابی، متغیر نگرانی است؛ ۲) عدم تحمل بلاتکلیفی با نگرانی ارتباط دارد و در واقع می تواند بهترین پیش بین نگرانی در اختلال اضطراب فراگیر باشد (۲۴)؛ ۳) بنا | به مدل شناختی، باورهای شناختی اشتباه فرد به دوام و تشدید اضطراب در افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی منجر می شود. در پژوهش حاضر بیشترین اندازه ی اثر متعلق بود به باورهای فراشناختی که این یافته را بدین گونه می توان تبیین کرد که عدم تحمل بلاتکلیفی در فرد، منبع تغذیه ای همواره در دسترس است، برای باورهای فراشناختی اشتباه، در فرد و این باورها موجب بروز یا تشدید اختلال اضطراب فراگیر در فرد میشوند (۴۳)، معنی داری بالای اندازه ی اثر ناتوانی برای انجام عمل بر عدم تحمل بلاتکلیفی را می توان این گونه تبیین کرد که افراد با عدم تحمل بلاتکلیفی بالا در موقعیت های
مبهم ایفای نقش ضعیفی دارند و به تصمیم گیری های خود اطمینان کمتری دارند (۳۶) و احتمالا اگر این مشخصه با اختلال اضطراب فراگیر همراه شود، فرد نبود اطمینان بیشتری را تجربه خواهد کرد.

افسردگی، یکی دیگر از اختلالاتی است که نقش عدم تحمل بلاتکلیفی در آن مورد بررسی قرار گرفته است
. از آنجا که سیستم های نوروترنسمیتری مشابهی در اختلال اضطراب فراگیر و افسردگی وجود دارند (
۱۶،۲۱) و این اختلالات آسیب پذیری ژنتیکی مشابهی نیز دارند (۱۶)، اینکه همچون اختلال اضطراب فراگیر، عدم تحمل بلاتکلیفی در افسردگی نیز دخیل باشد دور از ذهن نیست. و چه بسا بتوان مؤلفه های مشابهی از عدم تحمل بلاتکلیفی را یافت که در این دو اختلال اثرگذارند. طبق نظریه ی بک (۴۴) باورهای شناختی اشتباه اصلی ترین عامل ایجاد افسردگی است. از یافته های دیگر پژوهش این بود که فعال سازی رفتاری و بازداری رفتاری تأثیر معناداری بر عدم تحمل بلاتکلیفی نداشت
. این یافته هر چند نیاز به تکرار در پژوهش های دیگر دارد، ولی می توان این نکته را مدنظر قرار داد که اگر این یافته، در درمان هایی که برای اختلالات افسردگی مدنظر قرار می گیرد، در نظر گرفته شود، شاید در طرح ریزی برنامه ی مداخله و تعیین مسیر درمان مفید واقع شود، به عنوان مثال تأکید از تمرین های رفتاری به باز سازی شناختی فرد متمرکز شود. از دیگر مشخصه های اختلالات افسردگی، افکار تکرار شونده ی منفی است که موجب تجربه ی مکرر هیجانات منفی در فرد و ماندگاری افسردگی در وی می ش ود. با توجه به اینکه در پژوهش حاضر
، افکار تکرار ش ونده ی منفی اندازه ی اثر معنی داری با عدم تحمل بلاتکلیفی داشت، می توان این یافته را بدین گونه تبیین کرد: عدم تحمل بلاتکلیفی، خصیصه ای است که باورهای منفی افراد در باره ی بلاتکلیفی در زندگی روزمره را نشان میدهد 

(۱). در پژوهش های گذشته، عدم تحمل بلاتکلیفی از بین

پاییز ۱۳۹۷، دوره ۱۲، شماره ۳
و
فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی Are
متغیرهای اضطراب، افسردگی و نگرانی، بیشترین رابطه را با میزان تفسیرهای تهدیدآمیزی داشت که فرد از وقایع محیطی خود به عمل می آورد (۳۶) و این همسو با نتایج ماست که افکار تکرارشونده ی منفی را از عوامل مؤثر بر عدم تحمل بلاتکلیفی نشان می دهد.
افکار تکرار شونده ی منفی، در اختلال وسواس فکری عملی نیز نقش مهمی دارد و یکی از عوامل مؤثر در انجام اعمال تکراری و مناسک و مراسمات در این افراد، عدم تحمل بلاتکلیفی است؛ بدین معنی که افراد شاید رفتار و سوا سی و آیین ها را تنها راهبرد در دسترس خود، برای کاهش آشفتگی مربوط به پیامد احتمالی ترسناک در نظر می گیرند (
۱۵،۱۸)؛ چراکه افراد دارای وسواس فکری عملی، برای ارزیابی موقعیت های مبهم و تهدیدآمیز از س بک های مقابله ای عملی مانند مناسک و تشریفات استفاده می کنند؛ لذا تا زمانی که تشریفات را به جا نیاورند، احساس های منفی آنها ادامه دارد (۴۵). پژوهش ها نشان میدهند که عدم تحمل بلاتکلیفی به عنوان نقص شناختی در اختلال وسواس فکری عملی نقش مهمی را بر عهده دارد (
۴۶،۲۰۱۷) و با توجه به یافته ی پژوهش حاضر مبنی بر تأثیر معنادار ناتوانی برای انجام عمل در عدم تحمل بلاتکلیفی، شاید بهتر باشد مداخلات درمانی برای این افراد به این سمت متمرکز شود. یافته های پژوهشی نشان میدهد که افراد با اختلال وسواس فکری عملی، بازداری رفتاری را به عنوان س بکی رفتاری نشان میدهند که نقش معنی داری در شدت و تداوم علائم دارد (۴۷). در این پژوهش بازداری رفتاری اثر معنی داری روی عدم تحمل بلاتکلیفی نداشت؛ ولی یافته های پژوهشی حاکی از این هستند که بیماران وسواسی نوع وارسی، عدم تحمل بلاتکلیفی بیشتری را از گروه غیر وارسی و کنترل نشان می دهند (۴۸)؛ از این رو شاید درمان هایی با هدف افزایش تحمل بلاتکلیفی، به تنهایی نتوانند درباره ی تمام انواع اختلال وسواس فکری عملی موجب کاهش کلی علائم گردند. هرچند این یافته، نیاز به تکرار در
پژوهش های دیگر دارد. |
برای انجام فراتحلیل به متن کامل مقالات نیاز است، عدم دسترسی به تمام متن برخی مقالات، از جمله محدودیتهای پژوهش حاضر بود. روش های آماری نادرست
، ذکر نکردن معناداری و برخی اطلاعات آماری، تعدادی از مقالات را از فراتحلیل خارج کرد؛ همچنین استفاده از ابزارهای خودگزارشی، نمونهی سهل الوصول و یکسان نبودن پرسشنامه های استفاده شده برای سازه های مورد سنجش، از دیگر محدودیت هایی بود که پژوهشگران این کار، در بررسی مطالعات مورد بررسی با آن مواجه بودند. از آنجا که تحلیل حاضر، به روش عرضی مقطعی انجام شده است، نمی توان از آن نتیجه گیری علی کرد. بیماران وسواس فکری عملی، در موقعیت های مبهم احساس بلاتکلیفی بیشتری نسبت به بیماران افسرده داشتند (۳۱) و با وجود اینکه دلیل رفتارهای تکراری در افراد با وسواس فکری عملی، ناتوانی فرد در تحمل احساس تردید است (۴۸) و نیز با توجه به یافته های این پژوهش، شاید بهتر باشد درمان های روان شناختی ای که در مورد افراد با وسواس فکری عملی به کار گرفته می شود، شامل تکالیف رفتاری برای افزایش تحمل بلاتکلیفی در فرد ش ود (۳۱) و از آنجا که در پژوهش حاضر، بیشترین اندازه ی اثر مربوط به باورهای فراشناختی بود، شاید بهتر باشد درمانهای شناختی، نگرش فرد نسبت به فاجعه آمیز بودن بلاتکلیفی را در فرد کاهش دهند (۴۸).
با توجه به اینکه عدم تحمل بلاتکلیفی، از طریق باور های فراشناختی، استرس، ناتوانی در انجام عمل و افکار تکرار ش ونده ی منفی قابل پیش بینی است
، یافته های این فراتحلیل می تواند مبنایی برای بررسی های بیشتر و انجام مداخلات پیشگیرانه و درمانی برای افراد مبتلا به عدم تحمل بلاتکلیفی قرار گیرد. ارائه ی یک دستورالعمل درمانی مبتنی بر متغیرهای روان شناختی یادشده، برای بهبود شناختها و هیجانات و رفتار های افراد مبتلا به عدم تحمل بلاتکلیفی
و