نمیتونی فیلم زندگیتو جلو بزنی ، درسته که زندگی یه فیلمه و شاید عادت داشته باشی که موقع نگاه کردن فیلم جاهایی رو که خوشت نمی یاد رو بزنی جلو اما تو فیلم زندگی که تو یک کاراکتر و یک بازیگری ، نمیتونی اینکارو انجام بدی ...
درسته که بعضی سکانس های زندگی خیلی تلخ ، سخت و شاید وحشتناک باشن اما تو باید باهاشون روبرو بشی ، توی این چند وقت اخیر خیلی دوست داشتم بدونم اخرش چی میشه اما ... مینویسم که یادم بمونه ، همونجور که بعضی اتفاقات رو فیلم گرفتم تا ... تا شاید بعنوان یک خاطره نگاهشون کنم.
میدونید گاهی اتفاقاتی توی زندگی میفته که ادم نه تنها با خودش ، بلکه با همه چیز قهر میکنه اما این چند روزی که درگیر بیمارستان و بیماری خواهرم بودیم که شکر خدا همه چیز خوب پیش رفت . یادتونه گفته بودم ( شایدم یه جور دیگه گفته بودم ) ادم اینجور موقع ها دوست داره یکی بشینه سنگ صبورش بشه و فقط بشنوه و اینا ؟ گمونم توسل به امام رضای عزیز ع ، ضمن اینکه هم سنگ صبور و هم کار راه اندازه هم میتونه راه درست رو نشون بده ،
به خواهرم گفتم خیلی دوست داشتم روز و ساعتی که دارن جراحیت میکنن کنار حرم امام رضا ع باشم اما گفت دوست دارم همینجا و نزدیکی و پشت در اتاق عمل باشی ، نشد که برم مشهد اما شکر خدا این امکان هست که صداتو از راه دور بهشون برسونی ، خیلی ادم رو اروم میکنه ( میدونم خیلی سربسته گفتم و شاید بعضیا این حرکتو قبول نداشته باشن کما اینکه منم قبلش قبول نداشتم - اینجا ) اما یه اغوش پر محبته که میتونی حرف بزنی گریه کنی تا اروم بشی و متوسل بشی
خدا همه مریض ها رو به حق بهترین هاش شفا بده ، همیشه این حس که مثلا تو مراسم عزاداری ها و اینا میگفتن که گفتن مریض داریم براشون دعا کنید و امن یجیب میخوندن و اینا واقعا عجیب بود اما تازه دارم درکش میکنم که یعنی چی / ممنونم از دوستانی که به یادمون بودن و برامون دعا کردن - انشالله خدا ، شما و عزیزانتون رو حفظ کنه . آمین
یه چیز دیگه هم میخواستم بگم یادم رفت ، یادم اومد میگم و اضافه میکنم
+یادم اومد ، اون جمله این بود که " شما وقتی متوجه میشین که یه چیز چقدر ارشمند هست که ازتون گرفته بشه و وقتی که دوباره - با هر سختی - بدستش آوردین ، تازه متوجه میشین که چقدر اون ، ارزشمند بوده / سلامتی هم از همین نعمت هاست که همیشه داریم و اصلا حواسمون بهش نیست و گاهی به خدا میگیم برای چی باید شکر گذارت باشیم ولی همین که یه خار ساده تو دستمون رفت و همه چیز رو فراموش کردیم و تمام وجودمون شد درد اون خار ، تازه می فهمیم که سلامتی چه نعمتی بوده و ما چه غافل"